بایگانی دستهٔ Let the Right One in

معصومیت چند صد ساله

بگذار فرد درست وارد شود (Låt den rätte komma in)

کارگردان: توماس آلفردسون
نویسنده: جان آیوید لیندکویست
بازیگران: کر هدبرانت ، لینا لیندرسون

ژانر: دراما ، ترسناک ، رومنس
محصول سال: 2008

تگ لاین: الی دختری 12 ساله است. او بیش از 200 سال است که 12 ساله است. حالا او برای زندگی به خانهء کناری آمده است.

بردیا برجسته نژاد: اینبار ومپایر به سوئد می رود تا در یکی از زیباترین فیلمهای این ژانر نقش آفرینی کند. توماس آلفردسون، کارگردان، بازیگر و ادیتور 44 سالهء سوئدی، به جز چند فیلم و سریال متوسط و و معمولی چندان اثر خاصی در سابقه هنری خود ندارد (البته به جز Four Shades of Brown که اثر قابل توجهی با نویسندگی و بازی رابرت گوستاوسون بشمار می آید). اما بنظر می رسد این بار آلفردسون با فیلم جدیدش گام بلندی را برداشته و بعنوان یک فیلمساز موفق اروپایی خود را به جهان سینما معرفی کرده است.

بگذار فرد درست داخل شود، اصلا فیلم ساده ای نیست. البته نمی توان آنرا بعنوان یک فیلم پیچیده نیز قبول کرد. مسئله همینجاست که هر کس می تواند بسیار سطحی یا بسیار عمیق به آن نگاه کند. دختر 12 ساله ای به نام الی (با بازی لینا لیندرسون) به همراه پدرش به همسایگی پسر 10 ساله ای به نام اسکار (با بازی کر هدبرانت) نقل مکان می کنند. رفتارهای مشکوک آنها همراه می شود با مفقود شدن تعدادی از ساکنین محل. در ادامه متوجه می شویم که الی یک ومپایر (خون آشام) است که پدرش برای جلوگیری از به دام افتادن او خود مرتکب قتل و آوردن خون برای او می شود. ما در این فیلم شاهد رخ دادن یک رابطه عاطفی بین این دو کودک هستیم که به زیبایی تصویر شده است و در آخر، پس از مرگ پدر، فرار اسکار از خانه و همراه شدنش با الی را سبب می شود.

این ساده ترین نگاهی بود که می تواند به این فیلم داشت! فیلم با تیتراژی بسیار ساده شروع می شود: حک شدن نام افراد با فونت سفید در زمینهء کاملا سیاه، بدون هیچ صدا و موسیقی. بخش ابتدایی فیلم تقریبا بدون هیچ موسیقی خاصی سپری می شود تا جایی که شما طنین زیبای موسیقی را در سکانس آخرین برخورد پدر و دختر می بینید که مرد به دست دخترش به قتل می رسد. در دو قسمت از فیلم، آنجایی که پدر برای سیر کردن دخترش قربانی انتخاب می کند شما متوجه می شوید که مرد با ریختن اسید در خون سعی در کشتن دخترش دارد و البته در هر دوبار نیز ناموفق می ماند تا جایی که در صحنه ای عجیب اسید را به روی صورت خود می پاشد. احتمالا شما همچنان با ذهن خود درگیر هستید و علت این رفتار پدر و کینه از دخترش را متوجه نمی شوید. در سکانسی شما مشاجره پدر و دختر و البته سلطهء دختر بر مرد را شاهد هستید که احتمالا این نیز برای شما قابل درک نیست.

اسکار یک پسر آرام و نسبتا دست و پا چلفتی است که در مدرسه مورد آزار همکلاسی هایش قرار می گیرد. رابطهء عاطفی او با دختر همسایه و تاثیر دختر در زندگی اش به زیبایی هر چه تمام تر در فیلم نمایش داده می شود. در دو صحنه شما اوج این تاثیر را مشاهده می کنید: پدر با یک چوب بلند جسد مردی را که دختر او را کشته است در میان یخ دریاچه پنهان می کند. در صحنه ای شما اسکار را می بینید که همان چوب را از میان یخها بیرون می کشد و با آن ضربهء محکمی به سر پسری که او را اذیت می کند می زند. در صحنهء دیگر شما الی را می بینید که با صورت و لبهای خونین بر بالای سر جسد قربانی اش لبهای اسکار را می بوسد و باعث می شود لبهای او نیز خونی شود.

خصوصیات عمومی ومپایرها در این فیلم نیز رعایت شده است. ومپایرها پیر نمی شوند، از طریق مکیدن خون از گردن قربانیان تغذیه می کنند و نسبت به روز و نور خورشید حساسند. در دو سکانس که رویارویی الی و اسکار را نمایش می دهد، آنجا که چشمان اسکار بسته است، ما الی را در قالب یک پیرزن می بینیم که نمایش دهنده ذات پیر این دختربچه بواسطه چند صد سال زندگی در قالب یک دختر بچه 12 ساله است. در انتهای فیلم پس از چندین قتل پی در پی توسط الی که البته اسکار هم به نوعی او را همراهی می کند، پسربچه را سوار بر قطار می بینید که به همراه دختربچه که بخاطر نور آفتاب در داخل جعبه ای قرار دارد به جای نامعلومی سفر می کند. اینجاست که معمای فیلم برای بینندهء تیزبین حل می شود. آن مرد مسلماً نمی تواند پدر الی باشد. احتمالا 50-60 سال پیش آن مرد نیز پسر بچه ای بوده که به عشق الی با  او همراه شده است و مرور زمان او را مسن کرده اما الی تغییر ناپذیر باقی مانده است. شما اینجا برای عاقبت اسکار افسوس خواهید خورد و می دانید که 50 سال دیگر او نیز به سرنوشت آن مرد دچار خواهد شد و الی با یک پسربچه دیگر به زندگی ابدی خود ادامه خواهد داد. اینجاست که دلیل حسادت مرد به اسکار را می فهمید، و حتی سعی او برای کشتن الی را درک می کنید.

زیباترین صحنهء فیلم قسمتی است که برادر همکلاسی اسکار سعی در کشتن او در استخر دارد. دوربین زیر آب است و تقلای اسکار را نمایش می دهد. ناگهان شما دو پا را در استخر می بینید که بر روی آب کشیده می شود و بی حرکت می ایستد و دست برادر همکلاسی جدا می شود و خون در استخر جاری می گردد. شما همچنان با اسکار زیر آب هستید و با دلهره قتل عام چهار کودک را در ذهنتان مرور می کنید.

بگذار فرد درست داخل شود مانند تمام فیلمهای اسکاندیناوی ریتم کند و در بعضی جاها خسته کننده ای دارد. احمالا بی حالی و سردی هنرپیشگانش هم از آب و هوای خاص سوئد ناشی می شود. اما شاید به جرات بتوان گفت با یکی از بکرترین فیلمهای این ژانر روبرو خواهید بود و مطمئنا از دیدن این فیلم لذت خواهید برد.

بد نیست بدانید که:

1 – این فیلم بدلیل داشتن صحنه های خونین و خشن و همچین نمایش غیر مستقیم برهنگی درجه نمایش R (دیدن فیلم برای افراد زیر 17 سال حتما با حضور یک بزرگتر باشد) گرفته است.

2 – عنوان فیلم و همچنین رمان آن بر گرفته از ترانه ای ساخت موریسی می باشد. در افسانهء ومپایر، خون آشام بدون اجازه نمی تواند وارد مکانی شود. در صحنه ای از فیلم الی روبروی اسکار ایستاده است و ملتمسانه برای ورود به خانه از او اجازه می گیرد.

3 – جالب است که بدانید صدای گاز زدن بدن قربانیان توسط الی با گاز زدن سوسیس ساخته شده است. همچنین صدای نوشیدن خون آنها نیز با خوردن ماست شبیه سازی شده.

4 – در حال حاضر این فیلم در فهرست IMDb در جایگاه 206مین فیلم برتر تاریخ سینما قرار دارد.

5 – توماس آلفردسون مشغول ساخت اولین فیلم آمریکایی و انگلیسی زبان خود تحت عنوان دختر دانمارکی (The Danish Girl) است. فعلا حضور نیکول کیدمن و گوئینث پالترو در این فیلم قطعی شده است. این فیلم احتمالا در سال 2011 اکران خواهد شد.

3 دیدگاه